محمد محمد ، تا این لحظه: 14 سال و 2 ماه و 14 روز سن داره

روزهای زندگی من

ادامه آلبوم محمد جون از 4 ماهگی تا فرودین 90

1390/5/13 17:55
350 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیزم

محمد خوشگلم من این وبلاگو برات از فرودین 90 ایجاد کردم یعنی زمانی که تو 1 سالگیت و پشت سر گذاشته بودی برا همین اون موقع تصمیم گرفتم یه سری از خاطرات و عکسای قبل از 1 سالگی تو برات این جا قرار بدم الان فرصتی شده تا بقیه عکسای قبل از یه سالگیتو برات بذارم(البته منتخبی از اونها)

ادامه آلبوم محمد جون از 4 ماهگی تا فرودین 90

محمد در 5 ماهگی:

5 ماهگی

محمد در 6 ماهگی و اوایل غذا خوردن

محمد6 ماهگی

پسرم اولین باری که مامانی و بابایی تو رو سلمونی برا اصلاح بردن 6 ماهت بود ,من اول عکس قبل رفتن به آرایشگاه و بعد عکس بعد از اصلاحتو برات میذارم

ببین چه خوشگل شدی :

قبل سلمونی

بعد از اولین اصلاح

این عکسا مربوط به 7 ماهگیت ,زمانی که تقریبا میتونستی با کمک یا تکیه به جایی بشینی

7 ماهگی

7ماهگی

این عکس هم مربوط به 7 ماهگیت ,تو خیلی دوست داشتی این مدلی به حالت نیمه نشسته و خوابیده باشی و وقتی میخواستی با اسباب بازیات بازی کنی این جوری فیگور میگرفتی:

محمد در حال بازی

این عکسا هم مربوط به 10 ماهگیته ,موقع بازی تو استخر توپت ازت گرفتم:

محمد در استخر توپش

محمد در استخر توپش

اینم اولین باریه که خودت تنهایی غذا خوردی:

اولین غذا خوردن به صورت مستقل

پسر گلم تمام لحظاتی که این عکسا رو برات آپلود کردم به یاد خاطرات یه سال پیش افتادم و اینکه زمان چه قدر سریع میگذر و تو چه قدر سریع در حال بزرگ شدنی و اینکه چه قدر سریع لحظات شیرین با تو بودن میگذرد,ای کاش عقربه های ساعت زندگی امان کمی کند تر حرکت میکرد,شاید شیرینی لحظات تکرار نشدنی با هم بودن را بهتر درک میکردیم و میدانم خیلی سریع تر از آنچه من فکرش را بکنم خواهد آمد زمانی که این دفتر چه خاطرات را به خودت بسپرم و آن را به تو که عزیزترینم هستی هدیه کنم تا خودت آنچه دوست داری در آن حک کنی

شاید در جشن تولد 11 سالگیت(یکم اسفند هزار و چهار صد خورشیدی)برای همیشه این وبلاگ رو با هر آنچه در آن خواهد بود تقدیمت کنم به امید اینکه از آن روز به بعد که من هم خواننده خاطراتت خواهم بود از شیرین ترین لحظاتت و موفقیت هایت بنویسی

بدان که خیلی دوستت دارم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

سارا
13 مرداد 90 18:10
وایییییییییییییییی چه عکسهای خوشگلییییییییییی هزار ماشاالله بوسسسسسسسس


ممنون عزیزم چشاتون قشنگ میبینه


مامان جون
13 مرداد 90 18:35
سلام مامانی
چه تند تند آپ کردی
تعجب کردم(شاید من دیر سر زدم)
ماشالله گل پسر خیلی بزرگ شده
واقع هم عکساش قشنگه
انشالله تنش همیشه سالم باشه


سلام عزیزم ممنون از اینکه به ما سر میزنی و همیشه با نظرای قشنگت همراهیمون میکنی
تینا
13 مرداد 90 23:04
نازی پسر خوشگلم ... واقعا گذر زمان خیلی سخته ... محمد جون هم مثل آنیتا زود بزرگ شده ... عکساش خیلی قشنگه دست مامان گلش درد نکنه


ممنون چشاتون قشنگ میبینه
خاله جون
17 مرداد 90 16:43
نمیدونم از این همه قشنگی چی بگم عسلکم..........دلتنگتم.دوست دارم


خاله جون ما هم دوست داریم و دلمون خیلی براتون تنگه