غذاي جديد براي آقاي با سليقه و يكم بدغذا
سلام خوشگل مامان الان كه دوباره فرصتي دست داد تا يكم برات بنويسم ساعت ۳۰/۳عصر روز دوشنبه است و تو ناهار خوردي و لالا كردي و ماماني از استراحت بعدازظهرش زده به عشق تو ميخواد دوباره برات بنويسه و از كارايي كه امروز انجام داديم بگه،اصلا بذار از ديشب شروع كنيم ديروز بعداز ظهر من و تو و بابايي باهم رفتيم (عيد ديدني ،يكم با تاخير)همسايه ديوار به ديوارمون و تو حسابي بعد از ۱۰ دقيقه آشنا شدن يخت باز شد و شروع كردي به نشون دادن هر هنري از تجسس گرفته تا دستكاري لوازم برقي خونشون و ... ماماني ام مثل هميشه هي حرص خورد كه كاش زمان زود بگذره بتونيم بريم تا آقازادش همه هنراشو رو نكرده خلاصه خدارو شكر بالاخره بابايي هم از دست هنرنمايي تو به تنگ آمد و اع...
نویسنده :
مامان محمد جون
12:48