محمد محمد ، تا این لحظه: 14 سال و 2 ماه و 14 روز سن داره

روزهای زندگی من

عذر خواهی مامانی از گل پسرش

1390/2/8 0:08
361 بازدید
اشتراک گذاری

سلام گل مامانی

برای تو می نویسم برای تو که همه زندگیمی برای تو که برای رسیدن بهت  انتظار ها کشیدم ,برای تو که دیدن لبخندت هزاران لبخند برایم به ارمغان می آورد و دیدن اشک هایت دلم را میشکند برایت می نویسم تا فردا بخوانی و بدانی چه قدر دوستت داشتم و دارم و تا ابد خواهم داشت برای تو که امید و آرزوی منی

محمد عزیزم:

 امشب آسمان هم مثل من دلش گرفته بود و بارانی ,امشب آسمان هم با زمینیان در دل می کرد و اشک میریخت و آه که چه کمند آنان که به بارش ابرها و آسمان همیشه زیبا فکرکنند

مجمدمن:

امشب دل مامانی هم مثل آسمون ابری گرفته و میخواد باهت درد دل کنه ,میخواد ازت عذر خواهی کنه ,حتما الان میگی مگه چی شده؟ پسر گلم امشب بازم خوب شام نخوردی و این قدر نق نق و گریه کردی که منم یه لحظه کنترلم از دست خارج شد و یه داد کوچولو سرت زدم که چه خبره دیگه؟و حالا که تو لالا کردی وقتی به چهره معصومت نگاه می کنم عذاب وجدانی شدید میگیرم این پست و برا دل خودم نوشتم تا یکم سبک بشم و ازت معذرت خواهی کنم امیدوارم مامانی رو ببخشی.

خیلی خیلی دوست دارم 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

خاله جونی
10 اردیبهشت 90 23:43
سلام خواهرم...ویه سلام عسلی به عسلم... فدای این عزیزم برم با این عکسای نازش...دلمو بردی...میبوسمت
تینا
12 اردیبهشت 90 18:52
چه مامان خوبی ... منم بعضی وقتا عصبی میشم و داد میزنم و خودمم پشیمون میشم ...