محمد محمد ، تا این لحظه: 14 سال و 2 ماه و 23 روز سن داره

روزهای زندگی من

بدون عنوان

1390/2/24 18:49
258 بازدید
اشتراک گذاری

سلام گل پسرم

این یکی دو روزه ,من و تو و بابایی حسابی کیف کردیم البته تو بیشتر چون دو ,سه روزه که بعداز ظهر ها محمد خوشگلم و میبریم پارک که هم هوایی عوض کرده باشیم و هم خوشگل مامان بهتر با بچه ها ارتباط برقرار کنه,تو هم از این موضوع حسابی استقبال کردی و بهت خوش گذشته به حدی که همش کلید به دست دم دری و میگی تو تو (یعنی ببرینم بیرون)پریروز برا اولین بار تو تاب نشستی ,البته تاب خودت و نمیگم ,تو تابی که تو پارک بود

niniweblog.com

اولش یکم گریه کردی ولی بعدش خیلی خوشت اومد ,دیشب هم تو شهر بازی هرچی گشتم بازی مناسب سن تو که بی خطر باشه پیداکنم زیاد چیزی نبود

niniweblog.com

ولی بالاخره یکی پیدا شد و تو ,توش نشستی همین که بازی شروع شد خودت و محکم گرفتی و یه کوچولو ترسیدیولی یکم که گذشت خوشت اومد, ولی این بازی رو هم تا آخر ننشستی و وسطش از توش بلند شدی اما حسابی بهت خوش گذشت و وقتی برگشتیم خونه اینقدر خسته بودی که بر خلاف هرشب که تا٢ یا١ بیداری ساعت ١١خوابیدی

niniweblog.com

 

خوشگل مامان وقتی میبینم خوشحالی منم خوشحال میشم ,آخ که نمیدونی چه قدر دوست دارم

تاب بازي

محمد جون در شهربازی

محمد در شهر بازي

محمد در شهر بازي

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

تینا
25 اردیبهشت 90 21:28
ای جونم پسر شیطون خوشگلم که پارکو انقدر دوست داری ... قربونت برم مکتشف
دایی جون حسین
27 اردیبهشت 90 1:57
سلام میبینم قالب وبلاگ محمد نازم و تغییر دادی . دلم برا توتو گفتنش شده یه ذره . میبوسمش
مامان جون
27 اردیبهشت 90 13:09
سلام حسابی بهتون خوش بگذره وگل پسرتو ببوس قالب وبلاگم خیلی ناز شده
خاله ایی
27 اردیبهشت 90 15:15
سلام مامان محمد جون عزیز خوبی گلم؟ الهی که همیشه بهتون خوش بگذره....
خاله جون
27 اردیبهشت 90 17:23
فدای صورت نازت بشم.دلم واست یه ذره شده...میبوسمت خاله جون