شيرين كاري هاي محمد جون در 13 ماهگي
سلام عسل مامان
كم كم داري وارد ماه چهاردهم از زندگي قشنگت ميشي و يه ماه ديگه بزرگتر ميشي دو روز ديگه به پايان ماه سيزدهم مونده و تو هر روز براي ماماني و بابايي شيرين تر از قبل ميشي
گل ماماني
تو تو اين ماه ياد گرفتي يه لغت جديد ديگه به فرهنگ لغت مخصوص خودت اضافه كني ،و برعكس اينكه در راه رفتن اصلا عجله اي نداري
ولي تو حرف زدن ماشاله خوب پيش ميري اين ماه تو تونستي غير از لغاتي چون داخ(داغ)و باباواوف كلمه انداخت رو البته باتلفظ (اندوخ)اون هم خيلي زياد تكرار كني و مدام اسباب بازيات و از رو تختت پرت كني و بگي ادوخ اندوخ (فداي حرف زدنت بشه مامان)و از هنراي ديگه اي كه تو اين ماه ياد گرفتي چشم انتظاري پشت در بعد از شنيدن صداي پاي بابايي از راه پله است كه با شنيدنش فوري ميري پشت در ميشيني
تا بابايي اومد خودت و حسابي لوس كني و بابا جونت ام كه در بغل كردن تو در حال گرفتن پي اچ دي
سريع تو رو بغل ميكنه و قربون صدقه به قول خودش موش بابايي ميشه ،از كاراي ديگه اي كه تو اين ماه ياد گرفتي ايستادن رو پاهات و حفظ تعادلت تقريبا به اندازه ۱ دقيقه است ،اوه داشت يادم ميرفت يه كار باحاله ديگه كه خيلي قشنگ انجام ميدي اينه كه وقتي گوشي تلفن و ميگيري سريع ميبري دم گوشتو ميگي الووووووووووووووو(خيلي با ناز ادا ميكني)ديگه ياد گرفتي يه چيزي رو كه بهت ميگيم بده بدي و برا خودت به خاطر كار خوبي كه كردي دست بزني
،يه سري كارا رو هم تو ماه ۱۱و ۱۲ ياد گرفته بودي كه هنوزم انجام ميدي مثل دست دسي
و نشون دادن گوشات وقتي ازت ميپرسيم گوشات كو و نشون دادن موهات و وقتي بهت به حالت پچ پچ ميگيم بيا بيا سريع زير لب يه چيزايي ميگي و با دستت اشاره ميكني بيا بيا،يه كار قشنگ ديگه ام كه انجام ميدي اينه كه وقتي ميگم يك تو بعدش ميگي دو،از علاقه منديهاي ديگه محمد خوشگلم ديدن كارتون هاي آهنگين و يه كارتون كه خيلي دوستش داري به نامmr bin از ديدن عمو پورنگ هم لذت ميبري به خاطر همين ما تو خونه چند تا سي دي از برنامه هايي كه دوست داري برات فراهم كرديم يكي از سرگرمي هايي كه خيلي دوست داري جمع آوري يه سري سي دي كه تو جاش قرار ميدي، از توپ بازي هم خيلي لذت ميبري و همش ميگي توب توب
، عزيزم با اينكه داري وارد ۱۴ ماهگي ميشي از حمام كردن هم چنان ميترسي و هر بار حمومت ميكنيم حسابي نمايش ميدي
خلاصه كه خوشگل مامان روز به روز شيرين تر و شيرين تر ميشي اميدوارم ماه ديگه كه از پايان ۱۴ ماهگيت مينويسم راه افتاده باشي و بدوي
دوسسسسسسسسسسسسستتتتتتتتتتتت دارررررررررررررررررررررررررمممممممممممم
سه تا از عكساي محمد جون در ۱۳ ماهگي،توضيح عكسها:عكس اول تو مهموني خونه الهام جون ازت گرفته شده،عكس دوم به علت بي خوابيهاي شبانه ات آخرين راهي كه به نظرمون رسيد برا خوابوندنت اين بود كه تو كارتن بزاريمت و بكشيمت كه خيلي خوب جواب دادو خوابيدي در مورد عكس سوم ام كه از شاه كاراي دايي جون حسين بود كه تو سطل بزاريمت و ازت عكس يادگاري بگيريم