محمد محمد ، تا این لحظه: 14 سال و 2 ماه و 12 روز سن داره

روزهای زندگی من

خرداد تا به امروز

1391/3/17 23:25
492 بازدید
اشتراک گذاری

سلام خوشگل من

دوباره اومدم ولی با یکم تاخییر تو ماهی که در حال سپری کردنشیم یه عالمه اتفاقایه جدید واسمون افتاده ولی مامانی یکم واسه آپ کردن وب شما کم کاربود

البته می دونم بهم حق میدی آخه چند روز پیش من یه مهمونی نسبتا بزرگ داشتم و از اول این ماه درگیر کارایه مهمونیم بودم

عزیزم این ماه شروعش با تولد دو قلوها(احمد و امیر علی جون)همراه بود

چهارم خردادامسال اونا دو ساله میشدند

تو هم که عاشقه تولد و جشنشی

اون روز به شما ها خیلی خوش گذشت و شما هم همش بی وقفه شعر تولد تولد تولدت مبارک می خوندی

اما متاسفانه بازم نتونستم براتون عکسایه جالبی بگیرم چون هم مهمونا همش دور و برتون بودن هم شما ها یه جا باهم وانمیستادین تا عکس بندازیم

اون روز احمد و امیر علی نتونستن شمع 2سالگیشون و فوت کنن واسه اینکه زهرا جون اجازه نمیداد و تا میومدن فوت کنن زهرا سریع تر عمل می کرد

و یه اتفاق خوبه دیگه که ما تو این ماه ازش خبر دار شدیم هم این بود که زهرا جون داره صاحب یه خواهر جون یا دادشی میشه

جمعه پیش هم همگی با هم رفتیم باغ بابایی واسه توت خوری و بازم مثله همیشه به شما خیلی خوش گذشت

تا جایی که تونستی آب بازی کردی و دور باغ دویدی

عصرهم که همه هوس چای آتیشی کردن با تعجب و مشتاقانه رو به رویه آتیشا نشستی و نگاه می کردی مدام می گفتی:اوف داغه ,جیزه,آتیشه

سعی می کنم واست عکساشو بذارم

و اونی که از همه مهم تر بودو باعث شده بود تو این ماه سر مامانی حسابی شلوغ باشه مهمونی روز میلاد امام علی بود که من واسه شما نذر داشتم

روزی که من متوجه شدم یه مسافر کو چولویه خوشگلو دارم مصادف شده بود با شب میلاد امام علی(ع)منم به پاس این هدیه الهی نذر کردم اگه اومدیم مشهد هر سال روز میلاد امام علی(ع)رو مولودی بگیرم و جشن

این روز با همه مبارک بودنش برا من یاد آور قشنگ ترین لحظه زندگیمه

روزی که فهمیدم دارم مادرم میشم و بابا جونت پدر

عزیزم امسال هم که اومدیم مشهد من باید نذرمو ادا می کردم واسه همین این ماه خیلی کار داشتم

دوشنبه خونمون مولودی بود و همه فامیل جمع بودند و به همه حسابی خوش گذشت

خودمم از مهمونیم راضیم تقریبا همه چیز خوب بود

دست بابا جونت و مامانی و خاله جون و دایی جونم درد نکنه که تو بر پایی این جشن قشنگ به من خیلی کمک کردن مخصوصا باباجون

امسال نتونستم شب ولادت و روز پدر برا بابایی از طرف دو تاییمون مطلب بنویسم اما همین جا میخوام بهت بگم بهترین پدر دنیارو داری

و منم بهترین همسر دنیا رو

از همین جا دوباره از طرف خودم و شما ولی با تاخییر دوباره روز قشنگه پدر رو بهش تبریک می گم و دوست دارم بدونه که خیلی دوسش داریم

امیدوارم همیشه قدر دان زحماتش باشیم

همین طور هم بابایی و پدر جون که وجودشون برامون بزرگترین نعمت و از همین جا دستشونو میبوسیم

جشن تولد احمد و امیر علی

محمد جون در باغ بابایی

محمد در حال آب بازی

محمد جون رو درخت

محمد کنار آلاچیق در حال خوردن شیشه

محمد در مقابل اجاق چای

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

امیر
17 خرداد 91 23:26
آیا به آینده خود و فرزندانتان اندیشیده اید؟ آیا آینده برایتان مهم است؟ آیا میدانید با کمترین پس انداز میتوانید هم سرمایه گذاری کنید هم بیمه شوید؟ آیا برای دوران بازنشستگی خود و فرزندانتان چاره ای اندیشیده اید؟ ما بیمه عمر و تامین اتیه بیمه پاسارگاد را به شما پیشنهاد میکنیم. با پرداخت حداقل 20 هزار تومان در ماه از مزایای بیمه عمر و تامین اتیه بیمه پاسارگاد استفاده کنید و در پایان از اندوخته طلایی بهره مند شوید. 0 بازنشستگی 0 از کار افتادگی 0 دریافت وام 0 پوشش فوت طبیعی 0 پوشش فوت در اثر حادثه 0 پوشش بیماری های خاص ضمنآ با خرید بیمه نامه از 20 درصد تخفیف استثنایی برخوردار شوید. حضور مشاور و تنظیم قرارداد در محل ارسال بیمه نامه رایگان جهت کسب اطلاعات بیشتر کلمه بیمه عمر را به شماره 09358500640 پیامک بزنید تا در اسرع وقت با شما تماس بگیریم. 56341057_021 09123197174 09358500640 www.bimepasargad.mihanblog.com ( بیمه عمر و تامین آتیه بیمه پاسارگاد )
بابای ملیسا
18 خرداد 91 1:26
با سلام . وبلاگ ملیسا خانم با عنوان اولین روز پدر ملیسا و عکسهای جدیدش به روز شد. خوشحال میشم سری بزنید و نظری به یادگار به جا بزارید .
❤。★مامان رضا جون★。❤
18 خرداد 91 11:28
آخه یکی نیست به این امیر خان بگه واسه یک مدیره بیمه سینا داری تبلیغه بیمه پاسارگاد رو می کنی
آخه شما چرا زهره جون تاییدش کردی


بنا به دلایلی
❤。★مامان رضا جون★。❤
18 خرداد 91 11:34
ماشاالله به محمدمون که خوب بزرگ شده
واسش یک اسپند دود کن
راستی چون بعید می دونم بابایی بهتون بگه خواهش می کنم همسر خوبم اختیار داری پسر گلم
من این پیش دستی رو می کنم و از طرف بابایی محمد جون میگم
ممنونم خانمی شما لطف دارین....من هم بهترین همسر دنیا رو دارممممم
حال کردی زهره جونم

اینو خوب اومدی چون بابایی اصلا وب محمد و هرچند ماه میبینه
مشغله کاریه دیگه




❤。★مامان رضا جون★。❤
18 خرداد 91 11:45
زهرههههههههههه
خدایا تو هنوز به پسرمون شیشه می دی
وای من
زهره تو بجنورد بودی، توی خونه ما به پشتکار معروف بودی
حالا چی شدی رفتی مشهد از این طفلک غافل شدی
از پوشک که نگرفتیش حالا هم که دارم میبینم بهش شیشه می دی هنوز
زهرهههههههههههههههه
چه می کنییییییییییی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟



سلام عزیزم
آخه این جوری بهتر شیر و آب میوه می خوره منم کاری بهش ندارم
محمد فقط بخوره حالا هر جور راحته
در مورد از پوشک گرفتنش نمیدونم چرا تنبلی میکنم
بعدم مهم اینه من تو پشتکار چه کارایی معروف بودم
❤。★مامان رضا جون★。❤
25 خرداد 91 6:26
سلام سلام خانمی
چه قالبه خوشگلی
دستت درد نکنه
مرسی مرسی


سلام عزیزم
خواهش می کنم اون کوچولویه ناز و ببوس