شیرینی های محمد و نزدیک شدن به یک ونیم سالگی
سلام عزیز دلم: روزها میگذرند و تو با گذر هر روز بزرگتر میشی و من دلبسته تر و وابسته تر از دیروز کم کم داری به یه سال و نیمی نزدیک میشی و وای که چه قدر زود گذشت این یک و نیم سال و چه قدر زیبا بود آمدنت به زندگیمان پسرم هر روز که میگذره تو مستقل تر از قبلت میشی و دیگه الان مثل یه آقا کوچولو تو خیابون و بیرون که میریم دوست داری تنها بدون کمک من و بابایی راه بری البته یکم هنوز سر به زیری و روبه روتو خوب نگاه نمیکنی ,چیزی که تو این دوره زمونه خیلی کم دیده میشه ,گاهی اوقات این قدر به زمین نگاه میکنی و راتو میگیری و میری که اگه مراقبت نباشم میری تو دست و پای مردم حالا تو سوپر و مغازه گریه میکنی که بذارمت زمین ...
نویسنده :
مامان محمد جون
1:21