مهمونی
سلام کوچولوی من: توی یه روز خوب دیگه از روزای پاییز دارم برات مینویسم عزیزم چند وقته از زمانی که اومدیم مشهد مامانی قصد داره یه عصرونه بگیره که بالاخره دیروز موفق شدم عصرونه ام رو بگیرم شما دیروز از صبح که بیدار شدی کم آتیش نسوزوندی ,نمیدونم شاید روزایی که مهمون داریم یا میخوام بریم مهمونی یه جورایی شستت خبر دار میشه که مامانی کارایه فوق العاده زیاد داره دیروز هم یکی از اون روزا بود ,من هم بلعکس همیشه یه سری از کارامو مثل درست کردن عصرونه برای مهمونام برا همون روز گذاشته بودم ,قرار بود با خاله جون کیک الویه و سالاد ماکارونی درست کنیم وای که محمد چه کارایی که نکردی ...
نویسنده :
مامان محمد جون
15:06